ساختار شهری،دانش بنیان(2)

ساخت وبلاگ

در بخش پیشین مطلب کلیاتی از شهر دانش بنیان را به صورت موجز و مختصر ارائهنمودیم وبا ارائه دو آیتم هماهنگ بودن آرزوها و انتظارات با آنچه که شهر می تواندبرای افرادآماده کند و نقش پذیری برای تحقق آرزو ها و انتظارات  از سوی شهروندان عنوانداشتیم که اگر چنین هماهنگی وهمراهی بین افراد و شهر ایجاد شود مسلم است کهکمبودهای آزار دهنده نسل حاضر و نیازمندی های محدود کننده نسل های آینده برطرفخواهد شد پس در اصل می توان گفت که انسان در عمل با پذیرش عضویت در شهر دنبال آناست که برای دو مقوله اساسی برطرف نمودن آنچه که برای به رفاه رساندن نسل امروزمورد نیاز است برنامه ریزی کند و برای آنچه که در آینده و نسل های دیگری که در اینسرزمین زندگی خواهند نمود و به نسبت زمان و دانش و آگاهی که خواهند داشت بدان هانیاز مندخواهند شد زمینه و بستر لازم را ایجاد کند واز این جاست که اختلاف بینمسئولان و منتقدان ایجاد می شود زیرا که کمتر مسئولی را می توان یافت که بخواهدووقت بگذارد تا بداند که کدام بخش از وظایفش مربوط به تامین امکانات مورد نیازبرای برطرف نمودن کمبود ها و کدام بخش از فعالیت هایش می باید صرفا جهت برطرفنمودن نیازمندی های نسل های آینده صورت پذیرد؟

برای برطرف نمودن اختلاف بین مسئولانی که در عمل می باید به وظایف دقیق و تعیینشده خود بپردازند تا شهر بتواند خود را برای ارائه خدمات هرچه بیشتر به شهروندانآماده نماید و آنانی که با برخورداری از آگاهی ودانش مورد نیاز به کار نظارت برافعال مسئولان و انطباق دادن آن با اهداف عالی جامعه می پردازند باید به مولفه هایساختاری در شهر دانش بنیان اشاره نمود و در تفسیر آنها مطالبی را ایراد کرد که سعیمی نمایم به صورت موجز و فهرست وار بدان ها اشارت داشته باشم.

1- انسان بخشی از طبیعت است .

درشهر دانش بنیان انفکاک و انتزاعی بین انسان و طبیعت شکل نمی گیرد و یا بهانسان اینگونه توجه نمی شود که برتر از طبیعت است و می تواند هر کاری را که دلشخواست به انجام برساند بلکه با عنایت به این نکته که اگر انسان می خواهد در روندتعالی خویش راه مستمری را در پیش بگیرد و توفیق مستمری در این راه داشته باشد بایدتمام تلاش خود را بکار گیرد تا کمترین تاثیر مخرب و اخلال گرانه را در طبیعت داشتهباشد به او دیکته می شود که در تمام موقعیت ها سلامت و حفظ طبیعت را مقدم بر خواست وتمایلات خود بداند .

2- انسان مسئول است که برای تعالی ارتباط خودبا طبیعت بسیاری از در خواست ها وانتظارات خود را نادیده بیانگارد

اینگونه نیست که انسان هرچه را که تمنی کند باید بدست آورد بلکه ابتدا بایدسیستم آموزشی جامعه با هدایت انسان به سوی این نکته که خلقت او بر مبنای هدفی خاصمی باشد که امکانات موجود می باید تنها در آن مسیر بکار گرفته شود ودر ثانی یک محدودیت جدی در منابع وجود دارد که باید در بهره برداری از آنها لحاظ شود به او بفهماندکه باید بسیاری از در خواست های خود را نادیده بیانگارد و با توجه به ظرفیت و توانطبیعت و راهی که باید پیموده شود انتظارات و خواست های خود را سر و شکل بدهد.

3- منابع و فرصت های موجود ودر اختیار انسان امانت است و باید با تغییر وتکامل به نسل های آینده سپرده شود.

ما متاسفانه بدون توجه به این نکته که فردایی هست امیال و آرزو های خود راتفسیر و تاویل می کنیم و بدون آنکه بدانیم انسان قدرت تعالی بخشی خداوند را بودیعهدر اختیار دارد تا با ترکیب مخلوقات ضمن بهره برداری از آنها در جهت رفع نیاز هایمنطقی دنبال تعالی بخشی به آنها باشد تا برایند حضور و تاثیرشان در شکل دهی به زندگیانسان افزون گردد به جایی رسیده ایم که فکر می کنیم دستگاه تولیدآرزو ومصرف می باشیمکه با این منطق می باید تا می توانیم مصرف کنیم و برای فردا و فردا های دیگر چیزیباقی نگذاریم.

5- انسان موظف است با تحقیق و مطالعه و تکامل در ابزار های مورد مصرف برایتغییر در طبیعت هدر روی منابع و فرصت ها را به حداقل برساند.

باید پذیرفت که میزان خسارتی که جوامع عقب مانده به نعمت های خدادادی وارد میسازند بسیار بیشتر از کشور های پیشرفته می باشد که با این حساب می توان گفت کهآنها نسبت به کسانی که در سرزمین های عقب مانده زندگی می کنند بیشتر به دستورات وفرامین خدا عمل می کنند هرچند که در کشور های عقب مانده شعار و تظاهربه این کاربیشتر است اما از آنجا که در کشور های توسعه یافته هنوز(بدلیل ناکامل بودن دانش بشری) درک درستی از اهداف خلقت  ورسالتی که انسان پیگیر آناست وجود ندارد آنهاهم عمده فعالیت های مطالعاتی و تحقیقاتی خود را صرف تامین رفاهو برطرف نمودن مشکلات مبتلابه فعالیت های عادی ودر مسیر زندگی انسان می کنند ومسلم است که انجام اقدامات با چنین منطقی نمی تواند تضمین کننده کاملی از توجه بهاهمیت منابع و فرصت های در اختیار باشد هر چند که فعالیت های آنان در محافظتومراقبت از منابع اساسا قابل مقایسه با نوع بی دقتی و اهمالی که کشور های چون ما دراستفاده از منابع می نمایم نخواهد بود.

6- در اندیشه دینی که برای تمام انسان ها آمده و تحت عناوینی چونیهودیت،مسیحیت،اسلام و... اصول و احکام خود را تبلیغ و ترویج نموده اند برایانسانی که بی توجه به شرایط باشد و یا در بهره برداری از امکانات دنبال یافتن بهترینراه کار ها نباشد تنبیهات و محدودیت هایی را در نظر گرفته اند براین اساس انسانموظف به این می باشد که در هر زمان متناسب با شرایط حاکم بر خود و جامعه تصمیم هاییرا بگیرد که مقرون به صرفه و حمایت کننده از ارزش و گران سنگی منابع و فرصت هاباشد و این بدست نمی آید مگر آنکه فرد بداند و بکوشد تا بداند که بهترین تصمیم برایاو در بهره برداری از امکانات و فرصت ها چه می تواند باشد و یا دانش و آگاهی خودرا از شرایط باید به گونه ای سر و شکل بدهد که پاسخگوی نیاز های نسل های آینده و برطرفنمودن کمبود های دردسر ساز نسل امروز باشد.

پس با این تفاسیر مشخص می شود که در شهر دانش بنیاد انسان یله و رها نیست کهبتواند هر جور که دلش خواست عمل نماید و یا با مصالح ومنافع جامعه تنها به زعماینکه درست می پندارد و یا راه انتخابی خود را بهترین می شناسد عمل کند بلکه برایاو ممیزه ها و متغییر هایی تدوین وتالیف شده اند که می باید ابتدا با کسب دانش درخصوص آنها خود را به ابزار دقیق انتخاب درست دست پیدا کند و سپس با استفاده ازمشاورانی قوی وبازرسی و ارزیابی درست از روندی که در پیش گرفته است مواظب باشد که امورتحت تولیتش به انحراف نرود پس انتخاب و نظارت دو اصل بسیار مهمی می باشند که درشهر دانش بنیان برای آنها برنامه و طرح های فراوانی در نظر گرفته می شود که درادامه مطلب به آنها خواهیم پرداخت.

ادامه دارد.  

فرهنگی ،اجتماعی...
ما را در سایت فرهنگی ،اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حسن اسدی frasoo بازدید : 448 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1391 ساعت: 15:49