ساختار شهری، دانش بنیان(4)

ساخت وبلاگ

در بخش پیشین مطلب با عنوان انتخاب و نظارت ودر سرفصلی تحت عنوان انتخاب می باید بر محوریت گزینش بین خوب و خوبتر صورت گیرد.بیانداشتیم که دو ممیزه دارا بودن صلاحیت گزینش بین خوب و خوبتر و داشتن هنر ومهارتقبول مسئولیت و به جا آوردن مطابق با خواست و انتظار عموم از الزامات منطقی وعقلانی برگزاری یک انتخابات مطابق با منافع و مصالح فردو جامعه می باشد که اولی را(توان انتخاب خوبتر از میان خوبان)باید انتخاب کننده ها داشته باشند و دومینویژگی(داشتن صداقت که آیا می تواند مسئولیت مورد نظر را بر عهده بگیرد)مربوط بهکاندیدا هایی می شود که می خواهند خود را برای برعهده گرفتن آن مسئولیت به مردممعرفی و با اخذ رای از آنها برر اریکه قدرت برسانند.

اما موضوعی که مهم است ومی تواند به درستی انتخاب و ضرورتتوجه به داشتن صلاحیت انتخاب و ظرفیت قبول مسئولیت کمک نماید پاسخ به این سئوالاست که اساسا چرا باید انسان زنده که عضویت در جامعه ای را پذیرفته و باید در بد وخوب آن مشارکت داشته و با تعهد عمل نماید دقیقا در خلاف جهت مثل معروف انسان زنده به وکیل نیاز ندارد باید وکیل انتخاب کند و کار ها و مسئولیت هایاجتماعی خود را به کسی محول سازد که می باید بهتر از او به انتخاب دست زند؟

در پاسخ به این سئوال از سوی علمای علم کلام و علوم اجتماعیمباحث فراوانی مطرح گردیده که همه آنها در یک موضوع مشترک بوده اند و آن اینکهتمام مردم چون نمی توانند در یک زمان ومکان جمع شوند و همه آنها با سرعت لازم بهتوافق بر سر موضوعی برسند نیاز به این دارند که نماینده و یا نمایندگانی را از سویخود که دارای دانش و مهارت مباحثه ومناظره و در نهایت بهره مندی از فن خرد ورزی میباشند انتخاب کنند تا با حضور در یک محل خاص و زمان های تعیین شده به جای آنها درانتخاب اهداف وروش های دست یابی به آهداف به اتفاق نظری که بتواند انگیزه فعالیتهای جهت داده شده را در دیگران ایجاد کند دست بیابند.

پس نماینده انتخاب می شود که دقیقا در چیزی که به مرم مربوطاست ومردم آن را مشکل و یا آرزوی خود می دانند وارد شود و با استفاده از دانش وتجربه ای که دارد و مهارت هایی که در حوزه خرد ورزی بدست آورده است به جای مردم بهانتخاب خوب از خوبتر در حوزه فعالیت های هدفمند بپردازد ویا اساسا نماینده کسی استکه می داند چون همه مردم نمی توانسته اند در یک جا جمع شوند و بر سر موضوعی عمومیبه توافق و انتخاب درست ودر زمان لازم دست بیابند او انتخاب شده تا به جای همهمردم که به نوعی آن نیاز را در خواست و مطالبه خود از جامعه می دانند و برای حل آنمبالغی را تحت عناوین خاص به دولت می پردازند و یا در خزانه می ریزند راه حل هایممکن را ارائه دهد ودقیقا در همین جاست که اختلاف بین نمایندگان و منتقدان آنانآغاز می گردد زیرا که نمایندگان فکر می کند که مردم پس از انتخاب دیگر نبایدبر کارنماینده نظارت و دخالت داشته باشند و این نماینده است که با عنایت به مسائل مطرحشده در جامعه اقدام به طرح موضوع و تعیین خط مشی برای برطرف نمودن آنها می کند درحالی که منتقدین نظرشان به این است که کار مراجعه نماینده به مردم تازه پس ازانتخابات و مشخص شدن نتایج آن آغاز می گردد زیرا که در انتخاب از میان کاندیدا هایدیگر مردم بر کلیات توافق می نمایندو با تمرکز یافتن نظر اکثریت بر حول یک و یاچند نفر یکی ویا تعدادی از میان انان انتخاب می شوند و از این به بعد است کهنماینده باید ارتباط گسترده ای را با موکلین خود ایجاد کند تا آنها به او بگویندکه تا به امروز با چه مشکلات وموانعی روبرو بوده اند وفردا اگر تغییری که نتواندبه رفع مشکلاتشان بیانجامد چه موانع و تنگناهایی را روبروی خود خواهند یافت (زیراکه برداشت تک تک افراد از موضوع وتنگنایی که برای آنها ایجاد می کند متفاوت وحتیمتغییر خواهد بود).

پس اگر از من شهروند ساکن در یک شهر دانش بنیان بپرسند کهاز برای چه انتخاب می کنم من باید در پاسخ بگویم که اساسا چون من نمی توانم در همهجا حاضرشوم و در مقام دفاع از منافع و مصالح شخصی ومنطقه حیاتی خودم به دفاع وتببین مواضع بپردازم مسئولم که نماینده ای را از میان خودو دیگران برای انتقالانتظارات و مطالباتم در مراکزی که در آنها برای بحث و بررسی در خصوص مدیریت منابعو فرصت ها تشکیل می شود و تصمیم های آنها از طریق باید ها و نباید های شرعی و عرفیلازم الاجرا می شود آنکه را دارای صلاحیت های لازم است انتخاب نمایم  ودر عین حال خود را موظف می یابم که با رصدروند تحولات او را همیشه در جریان تغییراتی که در انتظار و مطالبه ام به مقدار تغییردر دانش و آگاهیم ایجاد شده قرار دهم تا او بداند که بر مبنای شرایط از چه چه چیزیباید دفاع نماید ویا به فرایندی شدن چه چیزی استواری و ابرام داشته باشد.

واین نقطه ای است که در آن فاصله شهروندان عادی با شهروندفرهیخته و یا نخبه مشخص می گردد زیرا که شهروند عادی بدلیل نداشتن توان تحلیلشرایط و دریافت تغییراتی تدریجی که در فهم کمبود ها ونیاز مندی ها رخ می دهدنماینده را فرد همه چیز دانی می شناسد و باور می کند که می تواند معجزه نماید وحتی بداند که فردی که در خواب است تشنه می باشد ولی شهروندی که با توجه به حضور درمراتب مختلفی از دریافت دانش متوجه این واقعیت شده است که نباید دیروز و امروز وامروز و فردای مومن همسان هم باشد و یا اکتشافات علم بنیان انسان و سازمان هایدانش بنیان اجازه نمی دهند که امروز و فردای انسان با کمبودها و نیازمندی های ثابتهمراه گردد و هروز انسان با موضوعی جدید آمیخته می شود نماینده را موجودی انسانیبا توانمندی های محدود می یابد که به نسبت نیاز ها و کمبود های دیروز انتخاب شده وحال که تغییرات دانش بنیان روز نویی ایجاد نموده که می باید نماینده جدیدی برایانتقال مشکلات و گرفتاری های تازه انتخاب شود و این از نظر قانون وهزینه ها امکانندارد او موظف می شود که به یاری نماینده برود تا با انتقال آنچه که امروز موضوعومسئله مردم وخود فرد است به او کمک نماید که با توان تحلیل جدیدی با مسائل برخوردنماید و راه متناسب با شرایط جدید برای حل گرفتاری های مردم را در پیش بگیرد.

پس مسئله اساسی در موضوع انتخاب دانش بنیان این است که ثباتدر زندگی انسان معنا ومفهومی ندارد و هرروز دریافت انسان منجر به فهم جدیدی ازشرایط می گردد که این فهم مدیریت با موازین نو را بر منابع و فرصت ها الزامی میسازد و چون انسان که نام نماینده یافته فرصت نمی کند که ادامه کار گذشته را توامبا تلاش برای فهم شرایط تغییر یافته روز بکند از این جاست که او باید تیم های مشورتیقوی تحت عنوان مراکز مطالعه و تحقیق استراتژیک برای خود بنیاد گذارد تا آنها ضمنرصد تغییرات(دگرگونی سریع، عمیق و گسترده) وتحولات(دگر گونی های تدریجی) وپیدانمودن راه کار های برون رفت و یا مواجه با آنها به نماینده این امکان را بدهند کهدر ضمن توجه به تعهدات گذشته خود را برای مدیریت شرایط جدید و دفاع از منافعومصالح تغیر شکل یافته آماده نماید.

ادامه دارد    

فرهنگی ،اجتماعی...
ما را در سایت فرهنگی ،اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حسن اسدی frasoo بازدید : 336 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1391 ساعت: 15:49