نقش خاطره در شیرینی زندگی

ساخت وبلاگ

 انسان موجودی می باشد که با گذشته ، برای امروزوبا فکر فردا زنده می ماند،زندگی میکندوآرزو وانتظار می سازدواین همه، تنها با خاطره امکانپذیر می گردد.زیرا که اگرخاطره نباشد،ارتباط گذشته و حال و انتقال از حال به آینده میسر نمی شود.پس آنجا که فردی خود را نسبت به گذشته بی اطلاع ،نسبت به وضعیت فعلی بی تفاوت و نسبت به آینده نا مطمئن ومایوس می یابد،اگر به خودش برگردد وبه بررسی کارنامه خود اقدام نماید، ملاحظه خواهد نمودکه، خاطره ای که بتواند ذهنیت او را سر وشکل دهد درضمیر اووجود ندارد وگرنه زمانی که فردی درلحظه لحظه زندگی خود در گذشته تصاویری طبقه بندی شده دارد که می تواند با گذر دادن آنها ازپیش چشم خود بداند که اگر نتوانسته ازآنچه که برایش اتفاق افتاده لذت ببرد دلیل آن در چه بوده ویا اگر توانسته با گام گذاشتن در مسیری که بسیار فراخ وخوش منظره بوده و ازهر قدمی که در آن مسیر برداشته لذت برده است دلیل آن درچه بوده است مشخص است که برای امروزش انرژی وبرای فردایش ره توشه ای قابل اتکاء به همراه خواهد داشت.با این تفسیر بیایید به شهری که در آن زندگی می کنیم بپردازیم تا ببینیم که آیا ازآن خاطره ای که بتواند ما را به گذشته ارتباط دهد و دلایل پیروزی یا شکست مان را در جلو چشممان قطار نماید داریم ویا به هرجایی از آن نگاه می کنیم مناظر غریبی در مقابل ما به تصویر در می آید که هیچ ارتباطی بین خود با آن نمی یابیم.

امروز که حدود نیم قرن از عمر من سپری می گردد ودراین مدت تولد ومرگ بسیاری از عزیزانم را مشاهده کرده ام و از هریک از این رخداد های طبیعی تصویری روشن در مقابل چشمانم می توانم مجسم نمایم متاسف از آن می گردم که هیچ خاطره ای تاثیر گذار ازروزگاری که گذرانده ام در پس زمینه ذهنی من موجود نمی باشد براین اساس زندگی یک نواختی را ملاحظه می کنم که در سال به سال آن تکانی به اندازه یک جابه جایی کوچک هم به چشم نمی آیدمثلا درطی این نیم قرن که حدود چهل سال آنرا درک کرده ام به یاد دارم که تعداد کوچه ها افزون گردیده است ماشین ها زیاد شده اندتعداد افرادی که به اسم آنها را نمی شناسم بیشترشده اند و از تعدادافرادی که زمانی حرف وکلامشان در حرکت عمومی مرد م تاثیر داشت ومن آنها را با اسم می شناختم واین شناخت را با احساس احترام نسبت به آنها در دلم زنده می دارم کم شده است اما از این همه تغییرنه تنها چیزی که بتواندمرا به ادای احترام وادارد موردی را به خاطر نمی آورم بلکه امروز که به خودم وشهرم نگاه می کنم با کمال ناباوری ملاحظه می کنم که برای فردا نیز خاطره ای بوجود نمی آیدزیرا که در این شهر گردش امور نه برای زنده نگه داشتن وبه بزرگی یاد کردن گذشته است ،نه برای جدی گرفتن وتلاش برای بهبودشرایط امروز است و نه دادن امید واری به فرداست .هرچه هست بی تفاوتی می باشدکه دررگ وجان تک تک افراد آن رخنه کرده است بی تفاوتی که از محدوده فردی افراد شروع می شود وتا زوایای پیدا و پنهان زندگی گروهی وجمعی استمرار می یابد ومانع از آن می شود که کسی با دلخوشی وارد امور اجتماعی بشود وبا دخالت درایجاد تغییر،خاطره ای برای خود و دیگران ایجاد کنداین در حالیست که هم اینک در کوچه پس کوچه های آن جوانان تحصیل کرده ای بوجود آمده اند که اگر انگیزه مشارکت در آنها ایجاد شود هریک از آنها می توانندبا استفاده از دانش کاربردی که دارندتحولات و تغییراتی را باعث گردند که تصاویر بس بدیعی از زیبایی وطراوت را ایجادکنندکه به خاطر سپردن آنها بتواندنه تنها یک خاطره بلکه مجموعه ای از خاطرات را در یاد و خاطر تک تک افراد و شهروندان ایجاد کند براستی با توجه به ارزش وجودی خاطره وتاثیری که تحصیل کردگان نخبه شهر می توانند در ایجاد آن داشته باشند چرا برای امور عمومی شهرستان ازاین افراد دعوت نمی کنیم تا با دستان توانمند خودتغییراتی را مدیریت کنند که هر کدام از آنها منشاء پیدایش وزایش خاطرات فراوان گردد تا آیندگان از امروز ما باورداشت زیبا داشته باشند ،برای روزی که درآن زندگی می کنند انگیزه فعالیت وتولیدخاطره بدست آورند وبرای نسل های بعد از خود مجموعه ای ازامیدواری را فراهم نمایند؟. 

فرهنگی ،اجتماعی...
ما را در سایت فرهنگی ،اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حسن اسدی frasoo بازدید : 446 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 ساعت: 18:49