فرد یا سیستم اجتماعی

ساخت وبلاگ

دوستان فعال در وبلاگ خانه فرهنگ در مطلب آخرین خود که به نوعی می توان آن را تحلیلی هرمونتیک ازشرایط ومحتوای روش های مدیریتی در شهرستان ابهر تصور نمود به نوعی در مقام پاسخ گویی از انتقادی برآمده اند که دوست منتقدی بر مجموعه کسانی داشته که باعث استحکام نوع مدیریتی شده اند که در اداره ارشاد ابهر اعمال می گردد زیرا ایشان با انتقاداز دوستان فعال در عرصه هنر و فرهنگ شهرستان ابهربیان داشته بودندکه دوستان منتقد امروز همان زمانی که محتوای اعمال شیوه های مدیریت فعلی در اداره ارشاد شکل می گرفت وکسانی با اعلان این نظر که نوع نگاه و اراده شکل گرفته در حوزه مدیریت از اهداف کلان سیستم اجتماعی منحرف شده است از مسئولان ارشداستانی و وزارت ارشاد در خواست اتخاذ تدابیری برای باز گرداندن امور به مجرای اصلی خود بودند همین دوستان فعال در خانه فرهنگ و یا بخشی دیگر از فعالان عرصه فرهنگ با نوشتن طوماری باعث ایجاد ابهام در نظر و رای مسئولان ارشد استان در موضوع تغییر می شدند ودرمقابل ودر مطلب آخرین فعالان وبلاگ خانه فرهنگ آمده که ما در زمانی که دست اندرکار فعالیت ها در اداره ارشاد بودیم با تاثیر در روش ها و نوع تصمیم هایی که اتخاذ می گردید تلاش داشتیم تا مدیر ارشاد را زیر بلیط فکر خودمان داشته باشیم و با الینه نمودن او دربرابراندیشه مثبتی که ازسوی ما ارائه می گردیدبلکه از پیدایش انحرافات و اخلال های بیشتر درعرصه مدیریت ممانعت نمایم و یا آنها را به حداقل برسانیم.

با پناه بردن به روش تحلیل محتوایی می توان هر دو نظر را درست انگاشت  وعنوان نمود که به نوعی می شد با نزدیک نمودن این دونظر بهمدیگردر حدود چهار یا پنج سال پیش از پیدایش شرایط موجود که در آن از حدود چهار صد فعال انجمن داستان نویسی تعدادی برابربا انگشتان دست مانده است و یا از تعداد چهارصد فعال و هنرجوی انجمن های تجسمی تنها حدود ده ویا اندی بیشتر و کمترمانده و یا انجمن موسیقی با آن همه فعالیت حتی در سطح ملی امروز به حال نزاری در آمده که هر استاد تنها دو یا سه هنر آموز دارند جلو گیری نمود اما اگر نشده و امروز کار و فعالیت در حوزه هنر و فرهنگ سیر قهقرایی یافته  واستیلای حاکمیت پدیده سیرنا بخردی شهر و فعالیت های فرهنگی آن را در خطر نابودی قرار داده است باید از گذشته تجربه آموخت و با ورود اندیشمندانه مانع از آن شد که این اندک نیز راه خروج از عرصه را بپیماید بلکه با نشان دادن این واقعیت به جناب مرادی و یا سایرمسئولان شهرستان آنها را متوجه این نکته نمودکه با تعطیل شدن هر کلاس هدفمند هنر و فرهنگ ضمن مغفول ماندن هدف شناسایی وپرورش استعداد های خلاق هنری، جوان سرگردان و خارج از بلیط مدیریتی و ارشادی هنزمندان وارسته راهی جز ورود به محیط های پر خطر نخواهدیافت.

پس امروز بر هر صاحب فکرابهری واجب است که با دست بردن به قلم مسئولان ارشد شهرستان بالخصوص فرماندار را مخاطب خویش قرار دهند و به ایشان اعلان بدارند وبخواهند که با تشکیل یک کمیته حقیقت یاب ضرباتی را که برحوزه فرهنگ ابهر در طول سالیان گذشته مخصوصا دوران شش ساله مدیریت جناب مرادی وارد آمده شناسایی نمایند تا با واقع نمایی وضعیتی که درآن هر صاحب فنی با فراری شدن از محیط فرهنگ سرا عطای فعالیت درعرصه فرهنگ را به لقای آن بخشیده است و از این قبل جوانانی که می شدآنان را با شاداب ساختن محیط فعالیت های فرهنگی برای یاد گیری رموز پیچ در پیچ هنربه انسان های بزرگی تبدیل نمود که می توانند با استفاده از مهارت های خاص حس مشترکی را دربین مردم رونق دهندکه ضامن گذر مملکت از فراز های سخت باشد به امان خدا رها ساخته اند راه توسعه شهر فراهم آید و ادبا و نویسندگانی تربیت گردند که هر کدام از آنها می توانند الگو و سرمایه های بزرگی برای شهر محسوب گردند.

باید بپذیریم که در طول شش ساله گذشته که روشن ترین دوران فطرت رو به گسترش فعالیت های فرهنگی در شهرستان ابهربوده فرصت ها و منابعی به هدر رفته است که اگر خلاقانه با آنها برخورد می شد ومدیریت منعطف وبا ذوق آنها را تحت بلیط مسئولیت و برنامه ریزی می گرفت امروز ما در شهر ابهر نویسندگان ،داستان نویسان،نمایشنامه نویسان،نوازندگان ،خوانندگان ودر نهایت شعرا وادبایی را پرورش داده بودیم که هر کدام از آنها می توانستند چون گوهری تابناک به الگویی برای جوانان ونوجوانان این شهرتبدیل شوند ولی افسوس که نه تنها اینگونه نشد بلکه آن نیروهای خود پرورده هم که در دل عشق به فعالیت داشتند با بی مهری و بی توجهی های صورت گرفته و یا حتی جایگاه نیافتن در میان جامعه راه به خلوت خویش پیمودند به نحوی که امروز دیگر کسی که بتواند شوری در میان نسل نوپای جامعه بیانگیزاندو آنها را برای فرداهای سخت با انگیزه سازد دیده نمی شود و این همه نه ازسربی توجهی سیستم و یا فقدان امکانات و فرصت برای فعالان و مدیریت بود زیرا که هرگاه چیزی از سوی مدیریت از مرکز استان وکشور خواسته شد بی شک امکانات حذاقلی آماده بود بلکه به خاطر آنکه مدیریت ازهنر تلفیق منابع و فرصت ها بی بهره بود و همراهان او توان و یا حس امربه معروف ونهی از منکررا نداشتند ویا به عنوان عوامل بازدارنده ومنحرف سازنده می کوشیدند تا اندک منتقدان را هم خفه نمایند راهی در پیش پای جریان فرهنگ ساز قرارگرفت که رهروی درآن آن حداقل های گذشته را هم به نابودی کشاند

براین اساس باید با باوری قطعی اعلام نمودکه سهم آنانی که امروز و دیروز از مدیریت ارشاد حمایت نمودندو یا به انحاء مختلف مانع از آن شدند که حرف حق منتقدان ناحق جلوه نماید اگر کمتراز مدیر ارشاد نباشد مطمئنا بیش ازایشان بوده است زیرا اگر اینان حقایق را گوشزد می نمودند مطمئنا مدیر ارشادهم مجبور می شد که با تغییر در روش ها ونگرش مدیریتی امور را به سوی فلاح جامعه و صلاح سیستم هدایت نماید که متاسفانه اینگونه نشده است ولی نباید نا امید شد بلکه باید مسئولان ارشد شهرستان و استان را به مدد خواست تا با ایجاد و اعمال تغییر بلکه مانع از وارد شدن خسارت های زیادتر بشوند از این روی من به سهم خودم به فعالان در وبلاگ خانه فرهنگ به خاطر اهتمام به واقع نمایی شرایط خسته نباشید می گوییم وامیدوارم که در ادامه راه موفقتراز همیشه باشند.      

فرهنگی ،اجتماعی...
ما را در سایت فرهنگی ،اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حسن اسدی frasoo بازدید : 355 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 ساعت: 19:27